نقد فیلم هابیت(یک سفر غیر منتظره)
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
نقد فیلم هابیت(یک سفر غیر منتظره)
نوشته شده در دو شنبه 25 / 8 / 1392
بازدید : 1915
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر
از سری فیلمهای « ارباب حلقه ها » در تاریخ سینما به عنوان یکی از پیشگامان روایت فرم جدید داستان حماسی نام می برند و فکر می کنم که این لقب واقعا برازنده این سه گانه جذاب و دیدنی باشد. اولین قسمت از « ارباب حلقه ها » در سال 2001 به نمایش در آمد و سومین و آخرین آن هم در سال 2003 ، پایانی بی نظیر برای پیتر جکسون بود که با درو کردن جوایز اسکار ، توانست خداحافظی باشکوهی با این سه گانه خاطره انگیز داشته باشد. حال، نزدیک به 10 سال از اکران آخرین قسمت « ارباب حلقه ها » و جارو کردن جوایز اسکار توسط پیتر جکسون و عوامل فیلمش می گذرد و ما شاهد بازگشت مجدد وی به سینما با داستان « هابیت » هستیم که یک مقدمه برای « ارباب حلقه ها » به حساب می آید. شاید بتوان گفت که پیتر جکسون بعد از به پایان رساندن « ارباب حلقه ها » هرگز نتوانست بار دیگر خوش بدرخشد و حتی پروژه بزرگ و جاه طلبانه « کینگ کنگ » که نقدهای مثبت و استقبال مناسب تماشاگران را به خود دید، نتوانست آنطور که انتظار می رفت، رضایت طرفداران پیتر جکسون را به همراه داشته باشد. در ادامه نیز جکسون به سراغ یک داستان فانتزی – درام به نام « استخوان های دوست داشتنی » رفت که این اثر به شدت متوسط بود و استقبال خوبی هم از آن به عمل نیامد. خیلی ها معتقد بودند که جنس کارگردانی پیتر جکسون متعلق به ساخت چنین آثاری نیست و بهتر هست به قلمرو خودش بازگردد و همینطور هم شد. جکسون بعد از « استخوان های دوست داشتنی » به سراغ اقتباس کتاب « هابیت » به قلم تالکین رفت که پیش از آن ، با اقتباس داستان « ارباب حلقه ها » از وی، موفق به کسب اسکارهای متعدد و فتح گیشه ها شده بود. خبر ساخت « هابیت » موجی از اظهار نظرهای مثبت را در محافل عمومی به همراه داشت که همگی بر این نظر استوار بود که پیتر جکسون به ریشه خود بازگشته و با ساخت « هابیت » مشخصاٌ بار دیگر هوس دریافت مجسمه های اسکار را در سر می پروراند. ساخت « هابیت » در نهایت آغاز شد و تا به انتهای مرحله فیلمبرداری نیز با حواشی بسیاری همراه بود که از جمله آنها تلف شدن تعداد زیادی حیوان در حین فیلمبرداری بود که صدای حامیان حقوق حیوانات را هم در آورد و آنها با برگزاری تجمعات مخالفت آمیز، خواستار توضیح سازندگان درباره این اتفاقات شدند. البته همانطور که انتظار می رفت، این اعتراضها در نهایت نادیده گرفته شد ( در پشت صحنه احتمالات توافق هایی صورت گرفت ) و پروژه عظیم « هابیت » در اولین قسمت خودش تحت عنوان « هابیت « یک سفر غیرمنتظره » به اکران عمومی درآمد و طرفدران « ارباب حلقه ها » این فرصت را پیدا کردند که فیلم محبوبشان را اینبار از زاویه ای دیگر و روایتی متفاوت مشاهده کنند. « هابیت » داستان یک هابیت کوچک به نام بیلبو ( مارتین فریمن ) می باشد که به خوشی و خرمی در سرزمین شایر، در حال گذران ایام می باشد. او در این مکان سبز و دوست داشتنی، زندگی آرامی دارد و به نظر می رسد که زندگی به کام باشد. اما وقتی که وی با یک جادوگر به نام گاندولف ( ایان مک کلن ) و سیزده کوتوله ملاقات می کند، مسیر زندگی راحتش دستخوش تغییراتی می شود. گاندولف و یارانش به رهبری یک جنگجوی قدرتمند به نام ثورین ( ریچارد آرمیتج ) ، در جستجوی بازپس گیری پادشاهی کوتوله ها هستند و برای اینکار می بایستی با یک اژدهای مهیب به نام اسماگ، مبارزه کنند. اما در کمال تعجب، بیلبو که فردی ترسو می باشد، با این گروه همراه می شود و این بر خلاف خواسته اعضای گروه است که معتقدند او توانایی جنگجو بودن را ندارد. با اینحال گاندولف با اصرار بر اینکه او می تواند به گروه کمک کند، وی را با خود همراه می کند. این گروه در سفر با موجودات مختلفی از جمله اُرگ ها و غول ها و جن ها برخورد می کنند و البته بیبلو بزودی به موجودی به نام گالوم ( اندی سرکیس ) می رسد که... « هابیت : یک سفر غیرمنتظره » ، روایتی شبیه به آنچه که در سری « ارباب حلقه ها » شاهدش بودیم، دارد اما نه با آن کیفیت و وسواسی که از پیتر جکسون انتظار می رفت. « ارباب حلقه ها » کتابی قطور بود که به راحتی می شد آن را تبدیل به چند فیلم سینمایی دنباله دار کرد و جزییات فراوانش را در بهترین فرم سینمایی، به مخاطب ارائه داد. اما کتاب « هابیت » به هیچوجه پتانسیل تبدیل شدن به یک اثر سه گانه را ندارد و از این رو متاسفانه « هابیت : یک سفر غیرمنتظره » در اواسط داستان، تا حدودی خسته کننده می شود. پیتر جکسون در ساخت « هابیت » تلاش کرده عناصر موفق سری « ارباب حلقه ها » را بار دیگر در این فیلم احیاء کند و مواردی را هم شخصاً به « هابیت » اضافه کرده، اما نتیجه کار کند بودن ریتم فیلم و ملال آور شدن آن در ادامه داستان بوده است. البته مشخصاً کارگردانی عالی پیتر جکسون مخصوصاً در صحنه های بزرگ و عظیم، به اندازه کافی درخشان و چشم نواز است که ما را به یاد شاهکارش یعنی « ارباب حلقه ها » بیندازد ، اما عاملی که باعث می شود تماشاگر نتواند لذت کافی را از داستان « هابیت » ببرد، همان ریتم کند و اصرار بر سه گانه بودن این داستان است که ضربه ای اساسی بر پیکره فیلم وارد آورده و بیش از اندازه آن را کش دار کرده است. پیتر جکسون با اصرار عجیبی، حدود 40 دقیقه از مدت زمان ابتدایی فیلم را صرف شادی و پایکوبی کوتوله های داستان در خانه بیلبو کرده که هیچ دلیلی برای اختصاص دادن این مدت زمان به این موضوع وجود ندارد. این مشکل حتی زمانی که اعضای گروه به سمت هدف رهسپار می شوند نیز به چشم می خورد که تماشای طولانی مدت پیاده روی بازیگران فیلم، از جمله آن است. شاید بهتر می بود که داستان « هابیت » حداقل در دو قسمت روانه سینما می شد تا این ریتم کسل کننده ، تصویرسازی زیبا و جلوه های بصری فوق العاده فیلم را تحت تاثیر قرار ندهد. « هابیت » البته مشکل دیگری هم در بخش تصویر دارد و آن نحوه فیلمبرداری اش می باشد. یکی از بحث ها های داغی که تا پیش از اکران « هابیت » در رسانه های مختلف مطرح بوده ، تکنیک تصویربرداری 48 فریم بر ثانیه بوده که پیتر جکسون تاکید شدیدی بر استفاده از آن داشت. جکسون در توضیح این تکنولوژی گفته بود که : « با استفاده از این تکنولوژی ، کیفیت تصاویر بالاتر می رود و ما شاهد صحنه های به مراتب طبیعی تری خواهیم بود که چشمها را آزار نخواهد داد» . اما آنچه که بر روی پرده سینماها نقش بسته، چیزی شبیه به مستندهای تلویزیونی است که حتی در هنگام دیالوگ گفتن شخصیت ها ، شبیه به ضبط ویدئوی پشت صحنه فیلم می شود! این فرم فیلمبرداری در لحظاتی ، باعث پرت شدن حواس تماشاگر و عدم تمرکز او بر تصویر می شود که اصلاً جالب نیست ( حداقل برای من نیست ) . با اینحال فیلمبرداری 48 فریمی، در سکانس هایی که در آن جلوه های ویژه خودنمایی می کنند، چشم نواز است چراکه ما شاهد کیفیت بهتر CGI هستیم که با لرزش کمتری در تصویر مواجعه می شوند. هیولاها و موجودات عجیب الخلقه ای که توسط کامپیوتر خلق شده اند، فکر می کنم برای اولین بار باشد که تا این حد شفاف و باورپذیر به تصویر کشیده شده اند و از این حیث، این تکنیک فیلمبرداری مزیت هایی هم داشته است. با اینحال هنوز معتقدم که در لحظات غیر کامپیوتری فیلم، مشکل فیلمبرداری 48 فریم بر ثانیه تا حد زیادی خودش را نشان می دهد به حدی که در لحظاتی تماشاگر را به یاد اجرای شوی زنده مجریان تلویزیونی می اندازد که اینبار با دیالوگ های شخصیت های داستان جایگزین شده است. با اینحال هرچقدر که این تصویربرداری 48 فریمی ( فکر می کنم نام خوبی برای این تکنیک باشد! ) باعث اذیت شدن تماشاگر می شود، اما بخش سه بعدی و تکنولوژی جدید بکار رفته در کیفیت صوت، عالی است. بخش سه بعدی « هابیت » همانطور که انتظار می رفت، عالی و بی نظیر است و بخصوص در صحنه های جنگ و شلوغ ، چشمها را به خود خیره می کند. تماشای دکورهای عظیم با رنگ بندی های تیره نیز به لطف تکنولوژی سه بعدی مناسبی که در این فیلم بکار گرفته شده، چشمها را آزار نمی دهد و در مجموع باید بگویم که بخش سه بعدی هابیت نمره کامل را دریافت می کند. بخش صوتی « هابیت » نیز همانند بخش فیلمبرداری ، از یک تکنولوژی جدید بهره برده است که برخلاف اولی که چندان رضایت بخش نیست، این یکی به شدت عالی و هیجان انگیز است. سیستم میکس و صداگذاری جدیدی که تیم جلوه های صوتی از آن بهره گرفته اند، " اَتموس " نام دارد که گفته می شود قادر هست تا 128 صداهای مجزای مختلف را به گوش تماشاگر برساند و از این حیث یک انقلاب در عرصه صدا به حساب می آید. البته اعلام شده که اشتباهاتی هم در استفاده از این تکنولوژی در فیلم « هابیت » به کار رفته است که مهمترین آن اشتباه محاسباتی در خارج شدن صدا از بلندگو هست که فرضاً اگر فرد قرار گرفته در سمت چپ تصویر را مشاهده می کنید، شاید صدای او از سمت راست شنیده شود! با اینحال من معتقدم که این کیفیت صدا عالی است و مطمئناً بزودی در فیلمهای دیگر نیز از آن استفاده خواهد شد. بازیگران « هابیت » که تقریباً همگی آنها همان بازیگران تیم « ارباب حلقه ها » هستند، کار خود را به خوبی انجام داده اند. بهترین بازیگر فیلم بدون شک اندی سرکیس است که در نقش گالوم، مانند سری « ارباب حلقه ها » بر پرده سینماها می درخشد. اندی سرکیس شاید یکی از بدشانس ترین بازیگران هالیوود باشد چراکه اغلب در نقشهایی حضور پیدا می کند که کل بدنش با جلوه های ویژه کامپیوتری تعویض شده است! سرکیس در « هابیت » ما را بار دیگر به محفلی می برد که سرآغاز آشنایی ما با او بود. او در قالب شخصیت گالوم، بار دیگر ظرافت بازی اش را به تصویر کشیده و حیف است که از او و بازی خیره کننده اش چشم برداریم. ایان مک کلن و مارتین فریمن در « هابیت » تصویری درام – کمدی از خودشان ترسیم کرده اند که در لحظاتی جواب داده و در لحظات دیگر نه، اما روی هم رفته قابل قبول است. ریچارد آرمیتج نیز در نقش ثورین، همان جنگجوی جدی و سلحشوری است که قرار است جای خالی " آراگون " را در « هابیت » پر کند. آرمیتج که بیشتر مدت زمان فیلم به او اختصاص یافته است، به خوبی در نقش این جنگجوی بی باک فرو رفته و تماشاگر پر توقع این فیلم، خیلی زود با او ارتباط برقرار می کند. دیگر بازیگران مطرح فیلم از جمله هوگو ویوینگ و کیت بلانشت، دقیقا فرم بازی شان در « ارباب حلقه ها » را به « هابیت » منتقل کرده اند که نتیجه اش همان، عالی بی نقص است. « هابیت : یک سفر غیرمنتظره » علی رغم تمام مشکلاتی که دارد، از لحاظ بصری عالی است و ایراد چندانی نمی توان بر آن گرفت. شاید تنها مشکل فیلم که در مواردی مخاطب را آزار خواهد داد، سرعت 48 فریم بر ثانیه فیلمبرداری باشد که فاقد جذابیت لازم برای چنین فیلمی است. « هابیت » یک دستاورد عظیم از لحاظ تکنولوژی و یکی از بهترین های سال از لحاظ فنی است که چشم ها را به خود خیره می کند، اما از لحاظ روایت داستان و جذابیت داستانی، فاصله زیادی به شاهکار پیتر جکسون یعنی « ارباب حلقه ها » دارد. « هابیت » کش دار، خسته کننده و در برخی موارد حتی آزار دهنده از لحاظ چارچوب داستانی است و بهتر هست امیدواریم باشیم که این ریتم نامتوازن در قسمت های بعدی بهبود پیدا کند تا شاید فیلمی به مراتب یکدست تر را شاهد باشیم.



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: